زهرا سمنگان، پایگاه خبری سرخط: ویدیویی تکاندهنده از برگههای پارهشده کتابهای درسی که پس از امتحانات پایان سال در خیابانهای سیرجان پخش شدهاند، در شبکههای اجتماعی منتشر شده است.
این رفتار، بیش از یک تخریب ساده، نشانهای از خشم و ناامیدی دانشآموزان از فشارهای اقتصادی، محتوای غیرجذاب و منسوخ کتابهای درسی و شکاف عمیق بین عقاید نسل جدید و نظام آموزشی است.
چرا دانشآموزان کتابها را پاره میکنند؟
۱. فشارهای اقتصادی: تحصیل در سایه فقر
تورم افسارگسیخته، بیکاری و نابرابری اقتصادی، زندگی دانشآموزان را تحت تأثیر قرار داده است. طبق گزارش مرکز آمار ایران در سال ۱۴۰۳، نرخ تورم بالای ۴۰ درصد و بیکاری جوانان نزدیک به ۲۵ درصد است.
بسیاری از دانشآموزان در خانوادههایی زندگی میکنند که تأمین نیازهای اولیه برایشان چالش است. در این شرایط، برخی دانشآموزان مجبور به کار برای حمایت از خانواده هستند، که تحصیل را به حاشیه میراند.
کتابهای درسی، که باید پلی به سوی آیندهای بهتر باشند، در این فضا به نمادی از فشار و ناکامی تبدیل میشوند. وقتی دانشآموزی احساس میکند که تحصیل نمیتواند او را از چرخه فقر نجات دهد، پاره کردن کتابها به نوعی اعتراض به سیستمی است که به نیازهای اقتصادی او بیتوجه است.
۲. محتوای غیرجذاب کتابهای درسی: آموزش منفصل از واقعیت
کتابهای درسی ایران، اغلب حجیم، غیرکاربردی و فاقد جذابیت برای نسل جدید هستند.
محتوای این کتابها بهندرت بهروز میشود و کمتر به مهارتهای زندگی، فناوریهای نوین یا نیازهای بازار کار میپردازد.
به عنوان مثال، دروس علوم اجتماعی یا تاریخ، گاهی با زبانی خشک و بدون ارتباط با مسائل روز ارائه میشوند، که برای دانشآموزان امروزی که در معرض محتوای پویای دیجیتال هستند، کسلکننده است.
این محتوای غیرجذاب، یادگیری را به تجربهای طاقتفرسا تبدیل میکند. به گفته مصطفی ملکیان، پژوهشگر فلسفه، نظام آموزشی ما به جای پرورش خلاقیت، دانشآموزان را به حفظکنندگان بیانگیزه تبدیل کرده است.
پاره کردن کتابها، در این چارچوب، واکنشی به محتوای منسوخی است که هیچ پیوندی با زندگی واقعی دانشآموزان ندارد.
۳. شکاف عقیدتی: فاصله عمیق بین نسل جدید و کتابهای درسی
نسل جدید ایران، که در عصر جهانی شدن و دسترسی گسترده به اینترنت رشد کرده، عقاید و ارزشهایی متفاوت از آنچه در کتابهای درسی ترویج میشود دارد.
شبکههای اجتماعی و رسانههای دیجیتال، دانشآموزان را با دیدگاههای متنوع و مدرنی آشنا کردهاند که اغلب با محتوای سنتی و بعضاً ایدئولوژیک کتابهای درسی در تضاد است.
به عنوان مثال، دروس مرتبط با مطالعات اجتماعی یا دینی، گاهی به جای ترویج گفتوگو و تفکر انتقادی، رویکردی یکجانبه دارند که با روحیه پرسشگر و آزاداندیش نوجوانان همخوانی ندارد.
این شکاف عقیدتی، کتابهای درسی را در نظر دانشآموزان به ابزاری برای تحمیل دیدگاههای منسوخ بدل کرده است.
نتیجه این تناقض، بیاعتمادی به نظام آموزشی و رفتارهایی مانند پاره کردن کتابهاست که به نوعی ابراز خشم و طرد این محتواست.
۴. فشارهای اجتماعی و روانی: رقابت در بنبست امید
رقابتهای شدید تحصیلی، انتظارات بالای خانوادهها و فشارهای معلمان، دانشآموزان را تحت استرس مداوم قرار داده است.
در شرایطی که بیکاری و فقر، امید به آینده را کمرنگ کرده، این فشارها طاقتفرساتر میشوند. دانشآموزانی که نگران تأمین معاش یا آینده شغلی خود هستند، انگیزهای برای مطالعه کتابهای غیرجذاب و غیرمرتبط نمییابند.
شبکههای اجتماعی نیز با نمایش سبکهای زندگی دستنیافتنی، این ناامیدی را تشدید میکنند. در این فضا، کتابهای درسی به جای ابزار پیشرفت، به مانعی در برابر آرزوهای دانشآموزان تبدیل میشوند.
تأثیرات اجتماعی: زنگ خطری برای آینده
پاره شدن کتابهای درسی، نشانهای از یک بحران اجتماعی عمیق است.
وقتی دانشآموزان احساس کنند که تحصیل تأثیری در بهبود زندگیشان ندارد، ممکن است به سمت ترک تحصیل یا رفتارهای ناهنجار سوق پیدا کنند.
گزارش یونسکو در سال ۲۰۲۴ نشان میدهد که نرخ ترک تحصیل در مناطق محروم ایران رو به افزایش است.
این روند، نه تنها آینده فردی دانشآموزان، بلکه توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور را تهدید میکند.
فریادی از خشم و ناامیدی
پاره شدن کتابهای درسی، فریادی از خشم و ناامیدی دانشآموزانی است که زیر فشارهای اقتصادی، محتوای غیرجذاب و منسوخ کتابهای درسی و شکاف عمیق عقیدتی با نظام آموزشی گرفتار شدهاند.
تورم و بیکاری، امید به آینده را از آنها گرفته، و کتابهایی که باید ابزاری برای پیشرفت باشند، به دلیل محتوای غیرمرتبط و رویکرد سنتی، به نمادی از ناکامی تبدیل شدهاند.
برای رفع این بحران، دولت باید با بهبود شرایط اقتصادی و بازنگری اساسی در محتوای آموزشی، پلی بین نیازهای نسل جدید و نظام آموزشی بسازد.
راهکارها
۱. حمایت اقتصادی: ارائه یارانههای معیشتی و آموزشی برای کاهش فشارهای مالی بر خانوادهها.
۲. بازنگری محتوای کتابها: طراحی کتابهای درسی جذاب، بهروز و مرتبط با مهارتهای زندگی و نیازهای بازار کار.
۳. تطبیق با عقاید نسل جدید: گنجاندن محتوای متنوع و گفتوگومحور در کتابها برای کاهش شکاف عقیدتی.
۴. حمایت روانی: اجرای برنامههای مدیریت استرس و مهارتهای زندگی در مدارس.
۵. تقویت نقش معلمان: آموزش معلمان برای ایجاد فضایی انگیزهبخش و تعاملی در کلاس.
نویسنده: زهرا سمنگان، پایگاه خبری سرخط